جدول جو
جدول جو

معنی رخ دکتن - جستجوی لغت در جدول جو

رخ دکتن
در غلتیدن، به گوش رسیدن صدایی خفیف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
روی دادن، به وقوع پیوستن امری
فرهنگ فارسی عمید
(تَ ظَلْ لُ کَ دَ)
حادث شدن. روی دادن. اتفاق افتادن. (یادداشت مؤلف). پیش آمدن. واقع شدن و حادث شدن. (فرهنگ نظام). عارض شدن. روی آور شدن. (ناظم الاطباء) : حوادث بدی برای ما رخ داد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
اتفاق افتادن، پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
اتفاق افتادن، به وقوع پیوستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
أن يحدث
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
Happen, Occur, Transpire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
se produire, survenir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
منقرض شدن، از بین رفتن، پایین افتادن، به زیر افتادن، زیر
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخیدن به دور خود گردیدن، جستجو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رسیدن خربزه و میوه هایی مانند زردآبو و شلیل
فرهنگ گویش مازندرانی
اخم نمودن، آماس نمودن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سقوط کردن، سقوط از پرتگاه و صخره
فرهنگ گویش مازندرانی
اسهالی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پررو شدن، وقیح شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت کردن، خزیدن، مشغول به کار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
происходить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
일어나다 , 발생하다 , 일어나다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
ہونا , واقع ہونا , واقع ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
ঘটনা ঘটানো , ঘটতে থাকা , ঘটানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
เกิดขึ้น , เกิดขึ้น , เกิดขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
kutokea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
olmak, meydana gelmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
לקרות , לקרות , לקרות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
起こる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
passieren, geschehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
terjadi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
होना , घटित होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
gebeuren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
suceder, ocurrir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
acontecer, ocorrer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
发生
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
zdarzyć się, wydarzać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
відбуватися , відбуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رخ دادن
تصویر رخ دادن
succedere, verificarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی